واییییییی بچه ها اصلا هنگم نمیدونم چجور تعریف کنم
منو شوهرم میخوایم طلاق بگیریم تو تایپیک های قبلم قشنگ توضیح دادم اگه خواستید برید بخونید
خلاصش میکنم:شوهرم منو از خونه انداخت بیرون و چند روز بعدش هم درخواست طلاق داد که طلاقم بده یک شکایت دیگه هم ازم کرد که سرکار بوده وقتی برمیگشته خونه دیده من نیستم و 10 تا سکه طلا بهار آزادی، شناسنامه و کارت ملیش رو دزدیدم ازم شکایت خیانت در امانت رو کرد
من قبلا بهش گفته بودم درخواست میدم برای جهازم ما تو یه چهارواحده طبقه بالا زندگی میکنیم جفتیمون خالیه اما دوتا خونه پایینی مستاجر توشه یکی از همسایه های پایینی مثل اینکه رفته بوده مشهد مسافرت اون یکی هم رفته بود مهمانی ساختمون خالی خالی بود شوهرم میاد تمام وسایلا خونه خودمون رو بر میداره میبینه کسی پایین نیست درهای اونا رو میشکونه و وارد میشه رحم نمیکنه وسایلاشون رو میدزده بعد زنگ میزنه پلیس که بیاد صورت جلسه کنه تنها هم این کار رو نکرده مطمعنن چند نفر هم کمکش کرده این دزدی ها رو کرده که من وقتی درخواست دادم برای جهازم بیاد بگه همش رو دزد زده حتی طبقه های پایین هم دزد زده که من دستم به هیج جا بند نباشه، دیروز همسایه پایینیمون بهم زنگ زد و گفت که خونمون رو دزد زد ما مشهد بودیم تو به کسی شک نداری منه خرم گفتم نه من به کسی شک ندارم بعد که نشستم فکر کردم دیدم ای وای شوهر نکبتم این کار رو کرده