همون دیشبش هم مسگفت نذار چیزی از هم جدامون کنه توروخدا
و هیچوقت ترکت نمیکنم
چون من بهش میگفتم فعلا قصد ازدواج ندارم اونم بهم گفت تو تکلیفت معلوم نیس من خسته شدم زن میخام
بچه ها دارم میترکم چرا فردای اون روز ک بهم میگفت عاشقمه و یکار نکن جدا شیم از هم
اینکارو باهام کرد
حالم خیلی بده نفرینش کردم امابدون اون سخته
دوسش دارم حسی ک داشتم چجوری فراموش کنم
شما همونی هستی که ازت خاستگاری میکرد میگفتی شرایط ازدواج ندارم ؟
زن‌میخواسته خب
نامزدی
مراحل
اشنایی و شناخت و خواستگاری و ازمایش و مهمونی و ...داره
یه شبِ نمیشه
بازم شکر کن اومد گفت
بازیچه شدی بهرحال ازش دوری کن
می گذرد
خوختم جدی نبودی
میخواستیش میگفت ازدواج وگرنه که ازدواج نمیخواستی طرف ازدواج کرده دیگه
خب بدبخت گفته زن میخوام شما نخواستی دیگه به چه زبونی بگه
دنیا بر عکس شده قبلاً دخترا به پسرا میگفتن کی میایی خواستگاری میگفتن شرایط نداریم الان ایشون درخواست ازدواج کردن چرا رد کردی. چرا باهاش دوست بودی در حالی که نمیخواستی ازدواج کنی
به نظرم الکی گفته تورو امتحان کنه ببینه اصلا دوسش داری یا کاری میکنی عکس العملتو میخواسته ببینه
