۱۹ سالشه
پسر خوبی بود تا اینکه یه روز بهم گفت ما نمیتونیم باهم باشیم و .. بعدم رف
حالا هفت ماهه از اون قضیه میگذره
بارها خودمو براش خوار و دلیل کردم
کلی التماس ک خواهش میکنم برگرد اما برنگشتحالا بعدها هفت ماه دارم روانی میشم
کارم ب جایی رسیده ک انقد بی خودی گریه میکنم و حالم بده ک دیگه همه فهمیدن چیزیم هس ، اما اون بی تفاوتی نسبت بهم