سلام دوستان
چند وقته یه خوره افتاده به جونم مامانم و شوهرم هیچوقت از هم خوششون نمیومده ولی چند وقتیه رابطشون خیلی خوب شده مامان من زن زیاد خوبی نیست از زمانی ک یادم میاد خیانتاشو میدیدم با مردای مختلف
چندوقته حس میکنم با شوهر منم رابطه داره واقعا این شک داره جونمو میخوره
دلیل شک کردنمم ایناس
خییییلی بمن حسادت میکنه تو همه چی حسادت و رقابت یبارم با زن دوست صمیمی شوهرم حرف میزدیم بین حرفام گفتم مامانم میگه من بیشتر با علی(شوهرم) کنار میایم تا تو یهو مهسا(زن دوست شوهرم)یجور خاصی تعجب کرد گفت عجبببب واقعا همینجوری جلو تو گفت
احساس کردم اون از رابطه ای خبر داره ک انقد متعجب و با طعنه حرف زد
امروزم داشتیم با شوهرم حرف میزدیم راجب یه چیزایی ک تو خونواده من اتفاق افتاده و من هیچوقت بهش نگفتم ولی اون ازش خبر داشت حالا نمیدونم شاید بابام بهش گفته باشه ولی باز منو بهم ریخته فکر این اتفاق داره منو میکشه