امروز به خدا گفتم دیگ بهت نمیگم کاری کن خانواده ام راضی بشن
دیگ بهت نمیگم کاری کن بابام ازش خوشش بیاد
دیگ بهت نمیگم خدایا کاری کن باهم ازدواج کنیم
دیگ بهت نمیگم یا اون یا هیچکس دیگ نمیخوام
خدایا من اصلا نمیدونستم یه همچین پسری توی دنیا وجود داره تو با خواست خودت اونو سر راه زندگی من قرار دادی و منو سر راه اون
تو با خواست خودت مهرشو به دلم انداختی و با خواست تو اینطور دلداده ی هم شدیم
خدایا با خواست تو خانواده اش منو پسندیدن و ازمن خوششون اومد
من همه رو سپردم به تو تو بخوای میشه بخوای دل پدرم نرم میشه و عاشقش میشه اگرم نخوای نمیشه
همه ی این دنیا به اراده ی تو میچرخه
من دعا کردم خیلی هم دعا کردم التماست کردم خیلی هم کردم گریه کردم هیچکس نفهمید بی قرار بودم هیچکس نفهمید حتی الان که تو میدونی توی دلم چه اشوبیه ولی
همه اشو سپردم به خودت
دعا میخونم ولی دیگ دعا نمیکنم....خدایا مطیع اراده ی تو هستیم