کی ایتا داره؟ یعنی من تخلف کردم😱

عضویت: 1401/04/15

تعداد پست: 5247

نترس

کانالهرو ریپورت کردند

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

1402/04/08

|

00:47

1 نفر لایک کرده اند ...

نانازتونم

عضویت: 1402/02/08

تعداد پست: 493

کاناله قفل شده ، بعد تو تخلف کردی؟

1402/04/08

|

00:47

1 نفر لایک کرده اند ...

پاستیل_قلبی۲

عضویت: 1402/01/16

تعداد پست: 2334

اون مدیر کاناال تخلف کرده😂

۱۴۰۳/۶/۱۹✓میشه لطفاً دعا کنین از شر مادر شوهرم راحت بشم؟! تا همین امسال توروخدا 💔😔شنیدم دعای نی نی سایتی ها گیراس. دعا کنین از دستش راحت بشم به زندگیم آرامش برگرده🙂

1402/04/08

|

00:47

2 نفر لایک کرده اند ...

آوا454

مدیر استارتر

عضویت: 1400/07/02

تعداد پست: 2989

کاناله قفل شده ، بعد تو تخلف کردی؟

اخه بعضی پستهاش رو ذخیره کردم یکی دو تا رو هم برای دوستهام فرستادم گفتم شاید ناراحت شدن 😅😅😅

1402/04/08

|

00:49

1 نفر لایک کرده اند ...

آوا454

مدیر استارتر

عضویت: 1400/07/02

تعداد پست: 2989

نترس کانالهرو ریپورت کردند

ممنون عزیزم

1402/04/08

|

00:49

1 نفر لایک کرده اند ...

_آشنای_غریب_

عضویت: 1401/04/15

تعداد پست: 5247

اخه بعضی پستهاش رو ذخیره کردم یکی دو تا رو هم برای دوستهام فرستادم گفتم شاید ناراحت شدن 😅😅😅

اخخخ کی ناراحت بشه ؟

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

1402/04/08

|

00:50

0 نفر لایک کرده اند ...

آوا454

مدیر استارتر

عضویت: 1400/07/02

تعداد پست: 2989

اخخخ کی ناراحت بشه ؟

یه لحظه برگام ریخت گفتم مسئولین کانال ناراحت شدن🤣🤣🤣🤣

1402/04/08

|

00:52

1 نفر لایک کرده اند ...

آوا454

مدیر استارتر

عضویت: 1400/07/02

تعداد پست: 2989

اخخخ کی ناراحت بشه ؟

ممنون که وقت گذاشتی❤🌹

1402/04/08

|

00:53

1 نفر لایک کرده اند ...

_آشنای_غریب_

عضویت: 1401/04/15

تعداد پست: 5247

ممنون که وقت گذاشتی❤🌹

خواهش میکنم عزیزم کاری نکردم

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

1402/04/08

|

00:54

1 نفر لایک کرده اند ...