2777
2789
عنوان

بیاین خاطره ی اولین آشپزیتون بعد عروس شدن رو بگین

| مشاهده متن کامل بحث + 4772 بازدید | 89 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من از ایران تازه رسیده بودم شش ماهم بود بعد عقد شوهرمو ندیده بودم خسته کوفته بودم شوهرم گفت استراحت که کردی شام بریم رستوران جوگیر شدم گفتم نه خودم با سبزی هایی که آوردم برات قرمه سبزی درست میکنم خیلی وقته خونگی نخوردی،قرمه سبزی رو گذاشتم بعد اینقدر با شوهرم سرگرم حرف و چمدون باز کردن و...شدیم که ته گرفت شام رفتیم رستوران
شب سیه گذر کند،غم از وطن سفر کند،دوباره میخندیم،دوباره میخندیم....
مادرشوهرم تعریف میکنه یه دختر عمویی داره ساده ست یعنی شیرین عقله بیجاره. تو 48سالگی با یه پیرمرد مزدوج میشه یه جوجه محلی شوهرش میکشه.اینم فکر کرد فقط باید پراشو بکنه بدون اینکه شکمشو وا کنه و بشوره.همینجور گذاشتش تو قابلمه ابپز شد
من تو دوران عقد اولین بار اشپزی کردم در ححضور همسر . استانبولی درست کردم اینقدر برنجش نرم شده بود له له. بابام از ناراحتیش داشت منفجر میشد بیشتر از همیشه خورد واسه اینکه ضایع نشم
یه بار نامزد بودم خونه مادر شوهرم کوکو سیب زمینی درست کردم همش چسپید به تابه خلاصه کندمش به زور ریختم تو نایلون فریزر بردم انداختم پشت بوم همسایه .... آخه پدر شوهرم خیلی حساسه به اصراف و ...بعد اومدم از اول درست کردم
داشتن مغز دلیل قطعی برای انسان بودن نیست ........ پسته و گردو هم مغز دارند ..... برای انسان بودن باید شعور داشت !!!!!
من نامزدم پنج شنبع رفتم خونه مادر نامزدم سرماخورده بود .گفت ماهی یخچال سرخ کن اول خواستم گریه کنم ها آخه من تابه حال سرخ نکردم یه ساعت طول کشید اما خوب شد
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1532549
من تودوران نامزدی یه روز خونه ی مادرشوهر آش پختم یه قابلمه بزرگ بعد که اومدم بکشم توظرف دیدم خییییییلی آبکی شده بعد یه ابکش گذاشتم تو سینک ریختم ابش رفت بعد برگردوندم توقابلمه یه خورده ابجوش قاطی کردم گریه م گرفته بود از ناراحتی بعد اش فقط مزه اب میداد
خدایا چی میشد حداقل منو توو این ترکیه که بغل گوشمونه می آفریدی؟!!😏اینکه بخوام موهامو دم اسبی ببندم و یه پیرهن دخترونه گل گلی بپوشم و برم دوچرخه سواری خواسته زیادیه؟!!😑یعنی باید این فانتزیای کوچیک دست یافتنی رو هم به گور ببرم:((((... 💃💃💃
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز