مگه مجبورم؟ خودمو سبک کنم؟
شوهرم قبلا گه گاهی با دوستاش میرفت بیرون
از وقتی مامانم مریض شده بیرون رفتنش زیاد شده
هرهفته از شنبه نقشه میکشن که جمعه کجا برن
سه هفته پیش بهش گفتن تولد بریم شمال قبول کرد
سه چهار بار تاحالا گفته هنوز تو کف اونجاییم که دوستام تعطیلات میخوان برن
تو باشی بهت برنمیخوره؟
الان یک هفتس اصلا نگفته که کجا بریم.منم حرفی زدم گفته حالا ون کن خیلی مونده تا بریم
دیشبم دوباره اومده میگه فلانی رفته یه جا میگه خیلی خوبه هفته بعد با پسرعموم میرم😐
منم گفتم مگه فلانی زنتع که همه برنامه هاتو با اون میچینی
دیگه بعد از اون یک کلمه هم حرف نزدیم باهم