بچه ها من وسواس دارم دست خودم نیس دکترم رفتم تازه اولاشه مامانم خیلی وسواس بوده رومنم اثر گذاشته .
من چن ماهی اومدم خونه جدیدم خونمون چسپیده ب خونه عروس خالم دختر خوبو خون گرمیه ۱۰ سالی ازم بزرگتر ی بچه ۴ ساله داره دختر با دخترم بیشتر روزا خونه ما بازی میکردن 
ی روز من داشتم دم درو از تو خونه میشستم ک دخترش اومده شوهرم تو حیاط بوده گفته نیا الان دارن تمیز کاری میکنن کثیف کاری میشه و ایناها بچه ها رفته ب مامانش گفته گفتن نیا خونمون خونمونا کثیف میکنی خلاصه مامانش اومد گلایه ک مگ ما کثیفیمو اینا بخدا من از چیزی خبر نداشتم اومدم ب شوهرم گفتم گف اره من گفتم رفتم عذر خواهی گف باشه ولش کن منم فک کردم تموم شده الان دو روز بچم میره در خونشون میگ نیس دخترم درحالی ک صداش میاد یا میگ حموم یا میگ خواب 
امشبم رفت در زد میگ میخاد بره حموم بچم اومد گریه کرد منم گفتم بزا زنگ بزنم بگم مگ نبخشیدی و... 
رفتم دم در دیدم دارن با دخترشون میرن بیرون سلام دادم سلام کرد و اینا ولی من داشتم با بچشون حرف میزدم دم در بودم پشتشو کرده بود بهم 
بچه ها بنظرتون من مقصرم بازم برم عذر خواهی بچم همش قر میزنه میگ برو بگو بیاد بچشون 
چیکار کنم ؟؟؟