مامانم بینیشو عمل کرده مامانبزرگم امروز اومده خب عمل کرده نیاز داره ب استراحت و سکوت
مامانبزرگم میره تو آشپزخونه سر و صدا یا این ک میاد میشینه باهاش حدف میزنه درحالی ک حرف زدن براش خوب نیست
دیشب اصلا نخوابیدم امشبم باید بالا سرش باشم مهمون همش میاد آبجی کوچیک دارم شیر میخوره ۴ ماهشه مامانم میره رو اعصابم همش باید تکرار کنم حرف نزن مامانمم آدم آرومی نیست حواسش ب همه چی هست جز خودش
بچه ها بخدا دارم میمیرم بابامم همش میگ من سرکار میرم خستم ی نفر باید هی ب اون برسه