قراره خونه مادر شوهرم زندگی کنم بیاین

من که نمیدونم حلالش کنم یانه

خیبی بدباهام تاکرد

نرو تو رو قرآن اگه نرفتی نرو بدبخت میشی منم ۱۸ سالمه پیر شدم 

شوهرم هر موقع می‌ره سرکار یا برمیگرده اول اونجاست ی سره خواهر شوهرام میان خونه مامانشون صداشون صبح تا شب تو گوشمه همین الان دلم میخواد خودمو بکشم چون صداشون می‌شنوم حالم بد میشه دیگه تحملم تموم شده شوهر بیشعور نفهم بدجنس دارم   قول داده بود بزاره درسمو بخونم الان میگه نه باید بچه بیاری چون مامانش میگه . اگه ی روز سر نزنه مامانش شاکی میشه . بچه های خواهراشو همیشه میاره بالا مامانم معذبه نمیاد خونم هیشکی نمیاد خونم چون شوهرم نمیزاره حتی خونه خاله هام برم تنهایی حق ندارم جایی برم همه ی اینا به کنار ولی تو ی ساختمون بودن از تو خیابون خوابیدن بدتره انشالله بهترین ها نصیبت باشه