بچه ها من یک ماه و نیمه سریه قضیه ای هول کردم و اظطراب و وسواسم برگشت از اظطرابای زیاد مسخ واقعیت شدم همش فکرای وسواسی ترس از بیماری روانی ترس از جنون ایناها منو افسرده کردرفتم مسافرت خوب بودم برگشتم سرچندتاباز استرس بدشدم همش گریه میکنم حوصله زندگی ندارم ترس از آینده دارم دارم قرصم میخورم یه ماهه
کار خوبه جدا از خستگی هاش، باعث میشه کمتر فکر خیال کنی
خدایی دارم مهربون تر ازحد تصور. یک عدد اسفند ماهی خوش بین وپر از انرژی مثبتم. بهترین رفیقم آریل(فرشته براورده کردن ارزوها) هروقت احتیاج ب درد ودل داشتین میتونین روی من حساب کنین.
من خیلی آدم ضعیفیم به بقیه ک نگاه میکنم از چه مشکلاتی گذشتن واقعا از خودم ناامیدمیشم
تو ۱٠ سالگی مادرم سرطان خون گرف تو ۱۴ سالگیم فوت کرد تک دخترم بعد ۲ سال بابام داماد شد زنش کلا لجه با من ۷ بار ب من تهمت زده زن داداش بزرگم داداشمو از ما جداش کرده الانم تو عقدم جهازم با خودمه عروسی مون با خودمونه پشتوانه نداریم منو همسرم تو روزا گرم سرد جفت مون سرکار میبینی تازه خلاصه کردم برات بهت بگم خودت فقط باید ب خودت کمک کنی
خدایی دارم مهربون تر ازحد تصور. یک عدد اسفند ماهی خوش بین وپر از انرژی مثبتم. بهترین رفیقم آریل(فرشته براورده کردن ارزوها) هروقت احتیاج ب درد ودل داشتین میتونین روی من حساب کنین.