نه افتضاح
انرژی مثبت بودن دیگه بسه
پدربزرگم یک ماه و نیمه بیمارستانه حالش بده
منم کنکوریم پشت کنکورم امسال خیلی برام مهم بود
منم چند هفته اول مامانم درک میگردم خونمون همش گریه زاریه کلا بیرونه و بیمارستان میادم یا خوابه یا گریه
تحمل کردم این چند وقت همه کارهای خونه با منه
معلم ریاضی هم هست قرار بود امسال ریاضی کمکم کنه الان دوماهه درست و حسابی باهام کار نکرده خسته شدم
بابا جان اومدیم پدربزرگم چند ماه دیگه هم بیمارستان بود ما باید زندگیمون تعطیل شه؟؟؟ داره گند میخوره به کنکورم نه اعصاب مونده برام نه فرصت درس خوندن کاش درکم میکرد همون جور که یک ماه و نیمه من دارم درک میکنم خسته شدم دیگه
غذاهای تا من نپزم نداریم مخصوصا الان که باید از نظر تغدیه خوب باشم
خر کسی یه عمری داره زندگی اون تعطیل شده ما هم نباید زندگی کنین!!!
هر شبم به بهانه مختلف با من یا بابام دعوا میکنه خب بسه دیگه
یکم منطقی باشین