سلام من ۱۸سالمه و خانوادم خیلی خوبن و دارم واسه کنکور شروع میکنم بخونم قیافم خوبه تقریبا شبیه لیندا کیانی ام (هرکی میبینتم میگه)
راستش من از بچگی پسرخالمو خیلی دوست داشتم احساس عجیبی همیشه بهش داشتم با اینکه اون ۱۱سال ازم بزرگتره ولی من همیشه خودمو در کنار اون تصور میکردم اون کار میکنه یه تولیدی داره درآمدش خوبه چهارتا خواهر داره مامانش خیلی دوستم داره خواهراشم باهام خوبن بجز یکیشون ک حس میکنم ازم خوشش نمیاد نمیدونم چرا به هرحال بگذرم من دیر به دیر میرم خونشون مثلا دو هفته یه بار اینطورا بعضی وقتا هم که خونه نیست ممکنه تا دوماه نبینیم همو راستی اینم بگم خانواده ما خیلی سختگیرن و منو پسرخالمو بجز سلام اصلا هیچ حرف دیگه ای باهم نزدیم تا الان (فق زمانی که بچه بودم مثلا ۸سالم بود اون ۱۹سالش بود باهام شوخی های بچگونه میکرد چون من خجالتی بودم)ولی الان اصلا ما تاحالا هیچ حرفی نزدیم فقط قبلا بعضی وقتا که میدیدمش زیر زیرکی نگام میکرد منم چون خجالت میکشیدم اصلا نگاش نمیکردم اونم الان دیگه خیلیی کمتر توجه میکنه .
چیکار کنم توجه اش رو جلب کنم چون واقعا از بچگیم تا الان تو قلبمه و اصن نمیتونم بجز اون با کسی دیگه باشم یکم راهنماییم کنید چیکار کنم بفهمه یا حداقل من بفهمم نظرتون چیه لطفا راهنمایی کنید