اگه بتونه از اون تجربه تو زندگی الانش استفاده کنه و تو خونه برای خودش درآمد ایجاد کنه موفقه. تو شرایط خوب همه میتونن موفق باشن مهم اینه که بتونی از شرایط به نفع خودت استفاده کنی.
شغلت چی بود قبلا؟
عزیزم همون اول باید با شوهرت طی میکردی
منم ماشین و خونه و درآمد داشتم کلا هیچی کم نداشتم .
بهش هم همون اول گفتم اینارو من برا خودم میخوام و پس اندازمه .بعد هم فروختم با مشورت هم و بهتر شو خریدیم و همه چی هم تو زندگی نصف نصف بناممونه
قبل از ازدواج بهش نگفته بودین میخواین شغلتون رو ادامه بدین؟
از اینکه رابطه اجتماعیم صفر شده حرفی بذای گفتن ندارم ،چیزی که میخوام رو نمیتونم بخرم
باید به شوهرم بگم و وابسته به اونم ،چیزی بخوام شاید دلش بخواد برام بخره شایدم نخواد و بگع پول نداره
همه چیز خواستنم بستگی به شوهرم داره
ببین من حال تورو میفهمم
چون خودمم بعد بچه دیگه نتونستم کار کنم شغلم خیلی خوب بود با درآمد زیاد
البته ربطی به شوهرم نداشت به بی کسی خودم مربوطه که نداشتم کسی رو بچه رو بهش بسپرم و اینکه از پرستارم خوشم نمیاد
خیلی غصه خوردم اوایلش ولی بعد فهمیدم جنگبیدن هیچیو درست نمی کنه فقط زندگیت جهنم میشه بعد پذیرفتم که نمیسه و رها کردم اون هم غصه و جنگ رو و الان آرامش دارم و لز زندگی لذت می برم
تو هم بپذیر و رها کن
مجردی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
