خیلی خسته بودم اومدم کنارش دراز بکشم خواست دست بزنه بهم یک کلمه بهش گفتم اذیتم نکن ناراحت شد بعش بر خورد گف دیگه بهت دست نمیزنم و اینا بعدم هرچی رفتم سمتش هی با دست میزد رو سینم و هلم میداد منم یهو عصبانی شدم گفتم ازت بدم میاد بخوابی دیگه بیدار نشی😐میدونم خیلی خیلی بد گفتم اما دست خودم نبود
سکوت بالاترین گریه ی یه دختره وقتی سکوت میکنه یعنی واقعا شکسته😥