اگه بدونید این آتیش پاره ها چه به روزم آوردن
رفته بودم تو اتاقم با گوشی سرگرم بودم و هندزفری تو گوشم
بعد یه ربع دیدم هیچ صدایی نمیاد
رفتم دروباز کنم دیدم در اتاق قفله
و اونام سه تایی باهم رفتن حیاط
خب
خب
ماهم طبقه سوم اتاقمونم راهی به حیاط نداره
از استرس قلبم تند تند میزد
من از محبوس بودنه نمیترسم از بیخیر بودن از اونا میترسم ولی خوشبحالت ۳تا داری کاش منم اوضاعم خوب بشه بتونم ۳،۴تابچه داشته باشم وروجکا
خوب خوب😯
هرچی دادمیزدم همسایه ها صدامو نمیشنیدن
تا اینکه بالاخره یکی اومد و رفت به بچه ها گفت
نگو این پسر حواس پرتم یادش رفته قفل اتاقمو باز کنه و بعدم که کلید درب حال رو با خودش نبرده بود
وای چی شده مگه بچه ها چندسالشونه مواظب بچه ها تواین سن وسال باش
بگو دیگه نصف شبی
خلاصه که اومدن و با آچار و انبردست به کمک همسایه درو باز کردن
حالا من گریه میکردم اینا خنده عین خیالشون نبود من چی کشیدم
خداحفظشون کنه وروجکارو
سه تا داری و باردار هستی؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
