من مادرشوهر و خواهرشوهر خوبن ولی یه وقتا مادرشوهرم میره تو مُخم مثلا تا ما یه مغازه میخوایم بزنیم سریع میاد میگه داداش کوچیکه که مجرده رو ببر با خودت مغازه کار یاد بگیره اونوقت داداشش هیچکاری بلد نیست و فقط خرابکاری میکنه منم میخوام به شوهرم بگم که برادرتو تو مغازه نیار بهشون بگو که میخوای مستقل کار کنی . گیر افتادیم بخدا
بی خیال باش به هر حال خونه مادر شوهر زندگی کردن مشکلات خودشو داره حالا خوبه نمیگه بیا کلفتی خونمو بکن
چرا اینقدر بد دلی اخه
من هر خونه ای رفتم هر ساختمونی رفتم در باز بوده خودمونم همینیم
بسه دیگه خونه ی مادرشوهرت نشستی بهشم میگید درتونو ببندید راحت باشیم؟ مگه میخوای بری بیرون کسی بفهمه ناراحتی؟
73]اتفاقا اونم ازم خیلی انتظار کمک و کلفتی داشت ولی محلش ندادم 😀[/QUOTE]
آفرین پس زرنگی من تجربشو دارم
ماماناتون چطور با خانواده شوهر رفتار کردن ک اینجوری میکنید
مامان من با جاری هاش تقسیم کردن یک ماه یک ماه پدرشوهرشون نگه میدارن کع نمیتونه دسشویی برع وه با قوطی مخصوص مادرم ادرارشو تخلیه میکنه
حتی یبارم اعتراض نداره میگه ماهم یه روز پیر میشیم اونوقت شما خونتون جداعه ناراحتی چرا درشون بازه
من بودم هر روز صبح میرفتم بدون حرفی در خونشو میبستم
یا یکی میخواست بیاد خونه (هماهنگ میکنن دیگه) میرفتم در خونشو میبستم شاید حالیش شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
