ببین ابجی من چن سال پیش عاشق یکی بودم خب واقعا همو دوسداشتیم ولی زن عموپسره ماروجداکرد البته پسره ام مقاومت نکرد اگ میکرد نمیشد حالا زن عموش من نفرین کردم بلانموند سرش اومداخرشم پسرش مرد بعدشم پسره ازدواج کرد نامزدش بلا نموند سرش آورد طلاق گرفتن پسره باز اومد دوباره سراغ من گفتم ن دیگ شرمنده اینم کارما