من شوهرم از شنیسل مرغم ی بار ایراد گرفت تا 4 روز خودمو زدم ب مریضی غذا نپختم حالش گرفته شد همش میگفت وای چقدر خوبه تو بپزی برامون
میدونی بعَی مردا فقط میخوان بهانه بگیرن اشپزی بهانست مثلا شوهر من خونه مادرش اش میخوره به به و چه چه میکنه ولی تو خونه میخوره هنوز نخورده میگه الان نفخ میکنم
نه دوست عزیز . همه همسرها این طور نیستن . از نظر روانشناسی غر زدن و ایراد گرفتن به اندازه خیانت مخرب رابطه هست بهتره جدی باهاش صحبت کنی و بهش بگی چه اثری روی زندگیتون داره . شاید خودش متوجه نیست
یه بارکه این حرفو میزنه غذارادربست جلوچشمم بریزتو سطل آشغال وقتی ببینه پولش رفت شکمش گرسنس دیگه همیچین حرفی نمیزنه ماستم بزاری جلوش قوربون دست وپنجولت میره 
والا ب خدا ب مردا نباید رو داد عصبی شدم با رستوران مقایسه اش کرده اگه شوهر من بود😠😠😠
علمی حرفای منو افروز گفت 
بخدا بعضی وقتا انقد عیب و ایراد میگیره یکی و.رو میارم مثلا تست کنه ببینه انقد بده غذا،،،که اینطور نبوده سه مورد
شوهر من فوق العاده رو غذا حساسه و من هم برعکس قبلنا منم اعصابم خرد میشد از این حساسیتا طوری که تا امروز غذاهای مامان منو میریم خونشون نمیخوره یا نصفه میخوره ولی خونه جرات نداره نخوره چون انقدر باهاش بحث کردم درست شده
من فکر کنم مشکل استارتر فقط غذا نباشه ادم ایرادگیر واسه همه چی ایراد میگیره
با گلبرگ موافقم بعد نه سال تغییر نمیکنه از اول باید روش کار میکردی همسر من اصلا اینطوری نیست ولی اوایل عروسی من دستپختم معمولی بود باب میل اون نبود چون اون مجردیش عادت داشت به روغن زیاد ولی مادرم غذاهاش کم روغن اکثر مرغ و خورشتا بدون روغن و بنظر من مزه ش خوب بود یه بار مرغ پختم به روش مادرم اوایل عروسی همینطور که داشت میخورد و تشکر کرد از زمان خوابگاه واسم تعریف کرد ک دوستش یه جور مرغ سرخ شده نعنایی درست میکرده که خیلی خوشمزه بوده من حس کردم داره مقایسه میکنه غیر مستقیم خیلی بهم برخورد همون اول کار رک بهش گفتم دلخور میشم که منو کاراموبخوای با مجردی خودت مقایسه کنی از زنت نباید انتظار داشته باشی دقیقا مطابق میل تو باشه میتونی بگی مثلا من غذای ابپز نمیپسندم ولی مقایسه نکن خودم یادش دادم و عادت کرده
هَی وایِ من پس مشکل از غذات نیس
اخه چرا غذای بیمزه مامان خودشونو میخورن
خوب سرمست ازیه جایی بایدشروع کنه تغیرش بده البته 9سال اینجوری یادش داده یکم سخت وطمان بره اما شدنیه
همسر منم روی غذا حساسه . از مادرش همیشه ایراد میگیره ولی از من فقط تعریف می کنه... تازه تا 3-2 سال قبل نمی دونستم بعضی مواد غذایی رو دوست نداره . چون هر دفعه پخته بودم خورده بود... ما 7/5 ساله مزدوجیم
جالبه بابام هم حساس نبوده واسه همین برام عجیبه
حالا مامانم بپرسه شور شده میگه نه من که متوجه نشدم
آدم نمیخواد جنگ اعصاب راه بندازه وگرنه توام میتونی همش ازش ایراد بگیری...لباس پوشیدنش...مدل مو...رانندگی...شلختگی...بوی عرق
..چه میدونم یه چی بالاخره ایراد داره دیگه
حالا مامانم بپرسه شور شده میگه نه من که متوجه نشدم
آدم نمیخواد جنگ اعصاب راه بندازه وگرنه توام میتونی همش ازش ایراد بگیری...لباس پوشیدنش...مدل مو...رانندگی...شلختگی...بوی عرق
..چه میدونم یه چی بالاخره ایراد داره دیگه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
