گفتن با وساطت عموم اومدن خونمون مثل اینکه یخورده هم تهدیدش کرده بود ایشون هم راضی شده بود و بعد هم لباس و وسایل عقدش رو دیشب آورده بودن براشون و قرار بود امروز بیان دنبالشون ببرنشون آرایشگاه و بعد عقد هم مسافرت
واقعیتش بیشتر از این چیزی نگفت همه هم نگران بودن شاید این رفتارهای آقا هم بخاطر این بوده که هم دوستشون داشته و نمی خواسته از دستش بده و هم تو شرکتشون جلوی اون همه کارمند براشون زشت میشده. بعضی وقتا آقایون از دوست داشتن زیاد و برای از دست ندادن کارهایی می کنن که به عقل هیچ بنی بشری نمیاد اینو من دیدم که میگم. ما هم فقط می تونیم براشون آرزوی خوشبختی کنیم و امیدواریم اون آقا تونسته باشه دل دوستمون رو بدست بیاره