برادرم اصلا کلا با من مشکل داره با من دشمنه همه چی را هر چیزی را میبینه میره کف دست دیگران می ذاره اصلا پشت من نیست اخرشم که باهاش یعی دعوای درست و حسابی می کنیم اونم من را گرفت حسابی زد که چرا بهش گفتم توی زندگیم دخالت می کنی هر کاری می کنم میری به دیگران میگی من دوست ندارم خواهرم و فامیل بدونن چی کار می کنم چی کار نمی کنم واقعا خوش به حال دیگران که داداش ندارن یا یه داداش درست درمان دارن به خدا دیروز رفته بودیم مهمونی مامانم از پسر دایی پرسید که خواهرت گواهینامه شو گرفت اونم گفت که نمی دونم اون جاست از خودش بپرسین یه جور بردار و خواهر با هم خوبن .....
داداشای منم همینن
منم قطع رابطه کردم
بدرد نخورن
یه دکمه داره بهش میگن دکمه خاموشی
اونو میزنی و دیگه قطع رابطه
والا اولش سخته ولی بعدا مبگی راحت شدم
هیچ کاری نمیشه کرد فقط باسیمان دهنشو ببندی راه هوا هم بسته شه
شوهرخودمم دهن لقه پیرم کرده
خب قطع رابطه کن یا رابطه رو خیلی خیلی کم کن
تنها راهش این هست از هیچی با خبرش نکنی و نذاری بدونه داداش منم همینه
وای خدای من منم الان مشکلم با داداشم همینه فقط داداش من از من کوچیکتره تونستی تاپیکم رو بخون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
