دلم برا یکی خیلی تنگ شده.. کاش میتونستم منطق رو کنار بزارم و بهش پیام بدم.. میدونم که نباید این کارو کنم.. ولی مدام لبخند قشنگش میاد تو ذهنم و آخرین خاطره.. خوردن بستنی و خنده های از ته دل.. یه حس ناب.. کسی که مثل هیچکس نبود.. اشکام بند نمیاد.. همیشه ساده ترین چیزها کنارش قشنگ بود..کاش دیگه دلم تنگ نشه..
چرا رابطه اتون تموم شد؟
کاش حداقل لست رسینتلی نبود میتونستم چکش کنم و نگرانش نباشم و مدام دلم شور نزنه وقتی نیس
واای منم اخرین خاطرم بستنی خوردن بود بستنی قیفی کنار خیابون 💔😭
منم همین حس رو دارم...💔
ولی چ کنم ک باید منطقی باشم...
مرد باید دنبال کننده باشه...
و خانم دنبال شونده...
اینجوری رابطه موفق میشه...
برات دعا میکنم عزیزم.. ممنونم به خاطر کامنتت..گاهی فک میکنم اگه کس دیگه وارد زندگیم کنم به حسم خیانت کردم.. نمیدونم .. فک کنم هنوز کامل نتونستم کنار بیام و اینجورم.. ولی گاها حس میکنم اگه اصلا نتونم دیگه کسی رو دوس داشته باشم چی
..
فدات بشم عزیزدلم
من وقتی ۱۷ ۱۸سالم بود عاشق یکی شدم خیلی عاشقش بودم
با اینکه ارتباطمون فقط یه ماه بود
چون اولین بارم بود با یه پسر حرف میزدم اینجوری شده بودم
همه چیشم ازم پایین تر بود
من یه سال و خورده بهش فک میکردمو افسرده شدم
تا یک سال و خورده بعدش با یکی اشنا شدم
دوسال تو همه سختی ها و خوشیام پا به پام کنارم بود و واقعا طعم دوست داشته شدن رو چشیدم
دیگه خودمو اون بخاطر درسم از هم جدا شدیم و دیگه اواخرش هم باهم اختلاف داشتیم و میدونست خانواده ام واسه ازدواج راضی نمیشن…
الان ۲۱سالمه ،نه ماهه عاشق یکیم که باهم رفیقیم و خیلی دوسش دارم خیلی زیاد ایقد گریع میکنم که خدا کمکم کنه
برام دعا کن به خدا بگو آیدا خسته شده
دلش میخواد اونم عاشقش باشه 🥺🥺🥺
بگو بستشه ایقد سختی و زجر کشیده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
