بابت 5 ماه دروغش خیلی گفت ببخشید اما من اصلا قبول نمیکردم حتی گریه کرد من قبول نکردم چون تو خونه تنها بودم میترسیدم بهش التماس میکردم بیا اما نمیومد
الان فقط به خاطر اینکه زندگیم بهم نخوره میگم میبخشمش
و اینکه ی جورایی خودم رو خالی کردم چون 2 ماه میزدمش و بهش فحش میدادم مثلا میگفتم برو خونه ننه بابات بکپ
هردو
واییی مغزم سوت کشید
نمیدونم دلم برای کدومتون بسوزه همش از سرنااگاهیه
شوهرت روح و روان تو بهم می ریزه بچه ننه رو بیخیال شو بزار بره بچسبه به خانواده اش
به نظرم هر دوتون مقصرین و سیاست نداشتین مشکلتون اینقدر حاد نیست که نشه درستش کرد برین مشاوره کتاب روانشناسی بخونین رفتاراتونو اصلاح کنین زندگیتون خوب میشه زندگیتو بدون تلاش از هم نپاشون
این زندگی درست بشو نیست ...نمونه این آقا داماد ما هست ...الان بعد ۱۵ سال هنوز ادم نشه به کثافت کاری هاش ادامه میده و همش رنج به دل خواهرم میکنه خواهرم بخاطر ۴ تا بچه سکوت کرده ...تو حاملگی آخر قصد جدایی داشت که باز پدرم پا درمیونی کرد و نگذاشت جدا شن
این آدم بشو نیست ...از طریق قانونی اقدام کنید دیگه برا این زندگی قدم برندار...
کثافت تر از اینجور مردها که حریم خصوصی خونه رو میشکنن وجود نداره...
عریزم داماد ما بین خواهرم و مادرش اینقدر خبر برد و آورد خواهرم دیگه خونه مادر شوهر و پدر شوهر ش و برادر شوهرهاش نمی ره...
این مرد نبود خاله زنک بودددد
نه منم نمیبخشم به نظرتون ممکنه سر عقل بیاد اگر مهریه بزارم اجرا...
دوست دارم حکم تمکین بگیره
خودش درخواست طلاق نمیده... میشه نه زندگی کنه و نه طلاق بده؟
مثلا برا نفقه میشه ک من درخواست مسکن کنم؟ اگر خودش ماهیانه پول بریزه چی باز مسکن بهم تعلق میگیره؟ اگر خودش نیومد خونه چطور....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
