توی عقدم و شهرامون دور از همه...هفته ای یه بار میبینمش فقط و تلفنی بیشتر حرف میزنیم
چند هفته س سر یه موضوعی یه کاری باید انجام بده...اما هروقت میگم چی شد چیکار کردی میگه فراموش کردم.از سرکار اومدم خسته بودم خوابیدم و فلان کردم و بهمان کردمو ....خلاصه هربار یه بهانه ای داره که میگه فراموش کردم یا وقت نکردم.
درحالی که میبینم خیلی کارایی که اهمیت کمتری دارن رو حتی برای دیگران انجام میده...امشبم مشغول یه کاری برا کسی بوده و وقت نکرده به کار خودمون برسه
خسته شدم از بس بهش گفتم و دلمم نمیخواد انقد من باشم که اصرار داره اون کارمون انجام بشه...چون به نفع دوتامونه.
شما باشین چیکار میکنین؟؟