یاد جاریم افتادم بعد ۶ سال رفتیم خونشون خیلی گریه کرد و نالید ولی پولداره دروغ می‌گفت دیگه ازون به بعد ۷ سالی هست نرفتیم😐
زن داداش منم‌همینه پیش ما میناله ولی با خواهرای خودش صدای خندشون تا آسمون میره
شماهم بگو من برا خوردن ک نیومد ی لقمه نون خالی هم سر سفره بذاری خیلیم خوبه
انتظار خرج سنگین ازت ندارم
فقط دلم هوای داداشمو میکنه میام دیدنش
وختی اون راحت حرفشو میزنه
خب شمام جوابشو بده
چه اخلاق بدیه خب نداری به درک که نداری البته توهین نشه اسی بهتون با جاری خودم بودم
دایی من وضع مالیش خوبه چندتا خونه چندتا باغ چندتااامغازخ داره بعد هروقت ده سال یه بار میبینیم زنشو همش داره میناله من گاهی میخندم میگم پول دستی بهش قرض بدیم بیچاره نداره
از زن داداش من که بدتر نیست ۱۵ ساله ازدواج کردن من هنوز پامو تو خونشون نزاشتم😐
تو اینکه نالیدن جلوی مهمون خیلی بده ،شَکی نیست
ولی اگهه شما وضعیت مالیت از اونا بهتره،با خودت غذایی مثل پیتزا یا ساندویچ یا غذای خونگی ببر،قبلش بگو چیزی درست نکن،میخوام برادر یا برادرزاده ام،خوشحال کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
