تعرض و رفتار همسرم

چه شوهراتون راحت کنار میان من بگم یکی بهم نگاه کرد میگه دیگه حق نداری تنهای جای بری میدونم نمیزاره منم از ترسم هیچی بهش نمیگم یه بار سوار تاکسی شدم یه پسر داشتم باردار هم بودم رفته بودم دکتر تو تاکسی طرف ازم خواستگاری کرد 😐از ترسم به همسرم چیزی نگفتم که دیگه نمیزاشت تنهای سوار ماشین بشم همسر من از حزئیات هم می پرسه چطوری رفتی جلو نشتی عقب نشستی حالا الان بهتر شده تازه عروسی کرده بودیم میگفت تنهای جای نرو یا با مامان من یا مامان خودت یا خودم میبرم الان ولی کاری نداره میگه خودت برو

بابا از این اتفاقا زیاد میفته.همش بخوای بهش فک کنی و درگیرش شی که چی شد

این چنین سم هارو فقط تو نی نی سایت دیدم. اینجا اعتقاد دارن مردی که شکاکه و همسرش رو محدود میکنه یعنی خیلی دوسش داره  

 خانم مگه تقصیر شما بود ؟ همسرت مطمعنا ناراحت شده ولی ن از دست شما بلکه از دست اون متجاوز خوب ب اون ک دسترسی نداره چ کنه ؟  یعنی اینقدرررر زنای سر زمین من حقیرن ک همه چیزو تقصیر خودشون میدونن لباست مناسب نبود چیه  ی بارم ک ی مرد مث ادم رفتار کرده زن ناراضیه.

نه دختر 

اون بنده خدا دیده شما از خودت دفاع کردی دیگه چیزی نگفته 

بعد هم اون یارو از کجا پیدا میکرده 

که الان بخواد 

دهنش سرویس کنه 

چه ربطی به اهمیت داره

نترس 

مردا همیشه این چیزا براشون مهمه

وای اینجوری خیلی بده 

من اصلا نمیتونم تحمل کنم یکی بگه بیرون نرو اینکارو کن 

اینکارو نکن 

کلا هیچوقت نتونستم درک کنم 

این حرفا رو

چون شما نرمالی عزیزم☺ اینا که عاشق اینن محدود بشن یا مهرطلبن یا زمینه مازوخیسم دارن

چی؟میخواست بچتو چیکار کنه؟ 

من کلا بدم میاد این حرفا

اخه ادم از خودش عقل و شعور داره چه نیازی داره کسی بخواد مراقبش باشه با این حرفا

تازه من هیچوقت نه پدر داشتم نه برادر همیشه مرزای خودم با همه نگه داشتم زندگی کردم همیشه هم سعی کردم از حق خودم دفاع کنم 

الان شوهر بخواد بیاد بگه فلان کار نکن 

اصلا نمیتونم تحملش کنم

اره متاسفانه بعضیا دوست داشتن رو تو این چیزا میبینن دیگه

والا...دیگه...والا...

نه شوهر من اینطوری نیست شاغلم هستم یعنی میگه باید انقد با طرفت دوست باشی که اتفاقی افتاد از ترس قایم نکنه بیاد بگه منطقی حلش کنیم حتی مثلا جایی کار میکردم که پسره فقط دنبال متاهلا بود اصلا یه جوری بود که ازش میترسیدم بعد به شوهرم گفتم مشکل داره اینجوری گفت نگران نباش اگر فکر میکنی اوکی نیستی نرو ولی خب مجبور بودم یه تایمی تواون شعبه کار کنم گفتم نه فقط شب قبل اینکه بااین تنها شم بیا پیشم یا مثلا یه جام کار میکردم دکتر یه جوری بود شبا به شوهرم میگفتم زودتر میومد پیشم تا کارم تموم شه توخیابونم ببینه کسی مزاحمم شده به من کار نداره ولی دهن طرف صاف میکنه  

زیاد به لباس ربط نداره یه بار خرداد ماه بود بچه مدرسه ای بودم داشتم می رفتم امتحان لباس مدرسه تنم بود بکی هی دنبالم می یومد منم ترسیده بودم یهوی از عقب زد بهم وای کتاب از دستم افتاد از ترسم اینقدر ترسیدم صداشو نیاوردم سنم هم کم بود خدا لعنت کنه همچین ادمای مریضی رو

منم شوهرم برام تعیین تکلیف کنه خونش گردن خودشه😂

اااااااا بی خیال بابا. درک و شعور داشته. دیده ناراحتی . سکوت کرده

خدایی خیلی سخته😂😂😂😂😂😂

یه همکار دارم تو کار کمکم میکنه دیروز حالم خوب نبود میگفت رسیدی خبری بده گفتم برو بابا این سوسول بازیا چیه من میرسم نگران نباش 

اصلا خبر نددم بهش یادم رفت😂😂😂😂

گفتم پررو نشه