درحال طلاقم وبا دخترم خونه ی پدرم زندگی میکنم.دخترم حوصله ش سر میره توخونه 5 سالشه.بعضی روزا میبرمش پارک.امروز پدرم بهم گفت لازم نکرده اینقد بیری برون همسایه ها برات حرف درمیارن!!!!!اخه چه حرفی؟مگه من چکار میکنم با دخترم میرم با دخترم میام خیلی حالم بده کاش میتونستم مستقل بشم از این محله ی کوفتی برم ولی اجازه ی اونم ندارم بابام میگه هرگز اجازه نمیدم مستقل بشی برام حرف درمیارن.دخترمم مثل ابر بهار گریه میکنه که توروخدا بریم پاک حوصلم سررفته😕
پدربزرگش گریه هاشو نمیبینه؟
چرا نمیزارن مستقل بشی تاکی باحرف مردم میخوای زندگی کنی یهخونه نزدیک خونه پدرت اجاره کن که خیالشون راحت بشه
این مردم پدرآدمو درمیارن
بچه رو بده بابات بگو خودت ببرش پارک
بدبختی ما از اونجایی شروع شد که حرف مردم برامون مهم تر از آرامش خودمون شد بنظرم از خونه پدرت برو برا خودت مستقل شو
يگو خب شما بيا ببرش پارك بچه مو
بگو پدرتون خودشون بچه رو ببرن پارک
اگه مردم براشون حرف در نمی یارن
عزیزم خیلی شرایط سختیه ان شالله درست میشه غصه نخور بگو مشکلی نیست باهم ببریمش پارک من میخام دخترم پارک بره حتما که تنها نرم به بابابزرگش بگو بیا باهم ببریمش پارک
بخدا روانی شدم از دست حرف مردم!!!اتفاقا الانم گفتم من بچم از همه چیز برام مهم تره اگه نمیتونی تحمل کنی میرم مستقل میشم.گفت اخرین بارت باشه به زبون میاریش همونم مونده بگن دخترش رفته خونه مجردی گرفته برات حرف دربیارن
همش حرف حرف حرف
اگه قبول نکرد تو روش وایسا تو مادب یه بچه ای درسته پدر احترام داره ولی هیچکس حق اینو نداره جلو پیشرفت کسیو بگیره
بدبختیم اینه بابام مریضیه نمیتونه راه بره همش تو خونه اس.مامانمم میگه حوصله ندارم کار خونه دارم واز این حرفا.خواستم ببرم مهد کودک هزینه اش زیاده از خونمونم دوره باید یه عالمم پول تاکسی بدم
چقد اعصابم خورده از دست یه پارانوییدی روانی خلاص شدم بدتر شده اوضاعم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
