باهم راحتید؟
نه زیاد.من کلا زیاد راحت نیستم با کسی.
عملا من میشم مهمان مادرم میشه صاحبخونه.
اون چند روز استراحت هستم 😁
مامان من واقعا کم میاد خونمون.
اما من میرم خونشون اگه میوه یا چیزی بخوام خودم برمیدارم
ولی مامانم‌میاد همینجوری میشینه یه جا و توقع داره من حواسم باشه کی دوست داره چای بخوره
مادرم یبار اومده خونم فقط
شهر دورم من میرم میمونم همش خونه بابام
کلا مامانم فحش زیر زانو واینام بده بهم عین خیالم نی باهم راحتیم چرت وپرت زیاد میگیم درعالم مادردختری
ارزو به دل موندم یه روز مامانم بیاد خونمون
مامانم وقتی بیاد مهمونی خونم اصلا نمیزاره دس ب سیاه سفید بزنم کلا همه کارا رو میکنه
هرچی هم بهشم میگم نکن مادر من تومهمونی
اصلا قبول نمیکنه میگه اینجوری راحتم
اون لحظه چاییشو بیارم. یا میوه بیارم و کلا مثل یه مهمون رودروایسی دار برخورد کنم.
حتی برنجم کته باشه بهش برمیخوره
اره
ما اگه مهمونی خونه مامانم بریم مثل یک میزبان که مهمان خارجی داره به ما میرسع
ولی غالبا چون یک روز درمیون خونه ما میاد اصلا به چشم مهمان نه خودشومیبینه و نه من میبینم😂😂البته اون زمان که تو کارخونه ام کمک بگم یک در هزار قشنگ خودشو مهمان میبینه که دست به سیاه سفید نمیزنه😂😂
سری پیش خودم رو پاره کردم بیاد سر قابلمه ام ببینه کی آشم وقتشه که نیومذ😂
بعد مثلا سارژر بخواد اگه بگم توی جعبست بدش میاد حتما باید خودم پاشم بدم.
یه بار بهش گفتم شارژر اونجاست عصبانی سد شارژرو ورداشت بقیه سیمها رو ریخت زمین.
بعد گفتم خوب چرا اینجوری میکنی راحت باش هرچی میخوای بردار بخور هرچی میخوای بردار. پاشد قهر کرد رفت خونشون
مامان من خیلییی کم میاد ولی وقتی میاد خیلی معذبم به همه جای خونه سرک میکشه که یه ایرادی بگیره مثلا تشک مبل رو بلند میکنه ببینه زیرش تمیز یانه یا دریچه فاضلاب حمام تمیز یا نه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
