2777
2789
عنوان

اگه بهت بگن امروز آخرین روز زندگیته ...

| مشاهده متن کامل بحث + 304 بازدید | 38 پست
چطوری تجربش داشتی ؟ میشه بیشتر توضیح بدی

دلیلشو نمیتونم توضیح بدم ببخشید ولی تا چند روز فقط با آرامبخش های خیلی زیاد شاید روزی ده تا تونستم تحمل کنم ولی بعدش احساس خوب داشتم و فکر میکردم هر لحظه که برم آماده ام

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من ترجیح میدم تو تنهایی بمیرم بخدا گوشیمم خواموش میکنم  دفترمو میارم جلوم و همه عشقی ک ب ادما ...

شاید چون شما از عزیزترین ادم زندگیت ضربه نخوردی متوجه منظور من نشدی

 نخواب ای بخت وارونه که آینده چراغونه🤞 
چقد همه مهیای مرگن. این وسط فقط من از مرگ میترسم    

اره 😂 اصلا هدف از تاپیک انگیزه بود ولی فکر کنم کلا دوستان متن و نخوندن و اومدن میگن که روز آخر میخوان چیکار کنن 😄 این نشون میده متاسفانه چه قدر همه نااامید و بی انگیزن و اصلا سراغ مفهوم تاپیک که انرژی مثبت دادنه نرفتن

شاید چون شما از عزیزترین ادم زندگیت ضربه نخوردی متوجه منظور من نشدی


از شوهر عزیزتر کیه؟

از پدرومادر عزیزتر کیه 

از عشق زندگیت

خواهرت برادرت عزیز تر کیه؟

از همشونننن خوردم بدمممم خوردم تو سن۱۷ سالگی اواره کوچه خیابون شدم از دستشون تو جوب خوابیدم کلی فحش خوردم خواهرم ب من گفت از سگ کمتری حیوونی پدرم گفت بدرک بزار بره بمیره بگم یا بسه؟😐🤣🤣🥲

از شوهر عزیزتر کیه؟ از پدرومادر عزیزتر کیه  از عشق زندگیت خواهرت برادرت عزیز تر کیه؟ از همش ...

خب بنظرت مردن در برابر اینجور زندگی جشن نداره خواهر من

اونوقت تو دفترت میخای اسم این آدمارو بنویسی و بگی عاشقشونی

 نخواب ای بخت وارونه که آینده چراغونه🤞 
خب بنظرت مردن در برابر اینجور زندگی جشن نداره خواهر من اونوقت تو دفترت میخای اسم این آدمارو بنویسی ...


چرا چشن داره میخوام تنها باشم تاکسی چشنمو خراب نکنه 

و اره دوسشون دارم علارغم تمامممم بدیایی ک کردم علارغم اینکه همشون بقران تک تکشون پشتمو خالی مردن بهم خنجر زدن شوهرم کاری کرد مضهکه خانوادم شم خانوادم کاری کردن ک اونا ب بی کسی من بخندن خیلی سخته تو یه زمان با دوتا دشمنت تو یه جبهه باشی وای مادرم زنگ میزد ب مادرشوهرم از من بد میگفت مادرشوهرم ب من میخنوید ک مادرت اینو گفته و تو سرم میزدنو باز از بدیای من ب مادرم راستو دروغ میگفت😑🤣خدایا تو تو سنی ک بخدا هنوز۱۶ سال نداشتم چه تحقیرایی شدم😐بیشتراز سنم ریده شد تو زندگیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792