من خودم نمیدونم چی میگفتم ولی شاید طرف و بغلش میکردم میگفتم من هنوز بهت اهمیت میدم اشکالی نداره که نمیتونی ادامه بدی ولی منی که بهت اهمیت میدم و ترک نکن
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
اینکه خودکشی کنی اونجا برات نَریدن! اونجا از اینجا چند برابر بدتره! چون اینجا حداقل امید داری یه روز می میری و راحت می شی ولی اونجا دیگه همچین امیدی رو هم نداری!
من ترسو هستم و گرنه بارها به شوهرم گفتم بیا باهم تمومش کنیم نمیتونم تنهایی
نمیاد
به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 🌷 دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️
جمله ات چیزی نیست که بشه به هر کسی گفت مثلا اگه یه غریبه رو ببینی که داره از روی پل خودش رو میندازه ...
خب بهش میگم میدونم داری دوران سختی و میگذرونی و مطمعنن افراد مهم زیادی و از دست دادی یا شایدم تو درسی و شغلی موفق نشدی ولی اگه شغلی و درسته ماجرا هیشکی خبر نداره شاید درست شد به این شاید دل ببند ولی اگه آدم مهمی و از دست دادی بدون توهم آدم مهم یه نفر دیگه هستی و تو طعم این از دست دادن و کشیدی صدرصد نمیخوای یه نفر دیگه هم اینجوری درر بکشه