مادرشوهر روانیم زدتوگوشم ولی بازم مجبوزم ببینمش

سلام بچه هاخوبین ببینیداتقدحرف دارم ک بماند فقط گذری توضیح میدم ک بتونید راهنماییم کنید،مادرشوهرم خیلی روانیه واقعامیگم نرمال نیس،تواخرین بحثی ک بود بدون اینکه من چیزی بگم تازه شروع کرده بودم منطقی باهاش حرف زدن زدتوگوشم همسرمم پیشم بوداونم زد وماروباانواع لنگه کفش بدرقه کرد وتادلت بخواد فحش دادب خانواده ام ازاینجاب بعد منم لال نبودمو وهرچی گف جوابشودادم بعد۶ماه ازاین ماجرا هییییچ ارتباطی نداشتم باهاشون وطبق معمول همسرم میرفت ومیومدگهگاهی(اینم بگم چهارساله عروس اینام ازنامزدیم تاالان مادرشوهرم هرخوشی بودبدون استثنا زهرمارم کرده فقط اینبارشدیدترشد دعوا) منم ازاون سلیطه هانیستم بگم حرف فقط حرف منه نمیرم گور ننه وبابات،رفتیم مشاوره ودکتره گف ب هیچ عنوان نبایدقطع ارتباط کتید حتی شده ماهی ی باربرین،خلاصه همسرمم همیییشه طرف مامانش بود ومشاور براش توضیح داد وفهمیدتاالان دزاشتباه بوده،عیدنوروز بخاطراینکه همسرم حس بی کسی نکنه پاشدم رفتم خونه ننش هیچکس باهام خرف نمیزد خواهرشوهرام ک لال مونی گرفته بودن زنه هم اصلاااا خیلی ریلکس پرری کلمه حرف نزدباهام معدرت خواهیم پیشکش البته منم اصلاااا محل ندادما اصلابه همسرم میگم منوچراکوچیک میکنی میبری اونجاوقتی ادم حسابم نمیکنن عوض اینکه من حسابشون نکنم پامیشم میرم خونه ای ک هردومونو بیرون کردن میگه عزیزم ما بچه داریم مجبوریم گاهی بریم اوناپسرمونوببینن وقطع رابطه صلاح نیس حالا ازلحاظ روحی بشدت بشدت عصبی وناراحت وپرخاشگرشدم خونم نیازبه ی تمیزکاری عمیق داره میخام پسرمو بدم نصف روز نگه دارن من ب خونه برسم بنظرتون بدم یان؟اخه مامانم ایناکارگردارن تای ماهم تموم نمیشه