یه جا زندگی کنین....ب قرررآن من دیگه کم اوردم ای کاش پولش بود ک رهن کنیم خونه کاش پولش بود ازاینجا بریم کااااش فاتحه خوندن تواین زندگی زندگیی ک یه روز ارامش داریو ده روز اعصابت بهم ریختس بایدفاتحه خوندروش....
بعد میگن احترام بزاراحترام ببینی کو پس انقداحترام گذاشتیم چی دیدیم غیراز بی محلی .....چقددلم میخاد همین الان وسیله هامو جم کنم برم اه
چی شده
عزیزم...چقدرررر عصبی و نارحتی چیکارت کردن🥺
خیلیییی سخته...من دوتا کوچه باخانواده همسرم فاصله دارم ولی هرروز می بینمشون و کابوسه برام...این که مدام چشم تو چشم بشید که خیلی سخته...خودتو سرگرم کن اگه‌میتونی برو سرکار با دوستات برو‌بیرون...سعی کن بهشون توجه‌نکنی... امیدوارم هرچه زودتر مستقل بشی...
ازشون متنفرم یه دونه عروسم چهارتا خواهرشوهر همشونم پشت هم ینی اگ بایکیشون ب مشکل بخورم همشون برام اخموتخم میکنن...یکیشون منطقی نیس ک بگه حق بااونیه ک درست میگه مادرشوهرمم ک جونش ب دختراشو ونوه های دختریش بنده ...
ممنون ازدعات ایشالله برم ودیگه رنگشونم نبینم
عزیزم‌اکثرا همینجورین غصه نخور... من دوتا خواهر شوهر دارم که هرکدوم چهار پنج تا بچه دارن...خدا میدونه هیچ کدومشون تاحالا حتی پوشک بچه هاشون رو عوض نکردن یا یه وعده غذا دهن بچه هاشون نذاشتن همش مادرشوهرم کاراشون رو میکنه...حتی حموم هم خودش میبرتشون هفته ای سه ساعت میره تو حموم یکی یکیشون رو میشوره خشک میکنه لباس میپوشونه میفرسته بیرون..اون وقت هیچ کدوم از این کارا رو برای بچه من نمیکنه که هیچ حتی به بچه ی دو ساله من محل نمیذارن... همیشه هم انتظار دارن شوهرم غلام حلقه به گوششون باشه و تمام اوامر. خواهراش رو انجام بده باورت نمیشه یه حوری حرف میزنن باعاش انکار کارگر درخونشونه...انقدرررررحرص میخورم از دستش🥺
خیلی بده منم امروز ب خاطر همین بچه ها بهم ریختم....
خواهرشوهرم طلاق گرفته بچش اینجامیمونه بعد این چون بزرگترازبچه منه همیشه بهش زورمیگه تا چش منو دور ببینه میزنتش امروز باسنگ زده ب دستش منم رفتم توکوچه ک دعواش کنم پیش مادرشوهرم گفتم میرم میزنمش اونم زود رفته دخترشوگفته ک فلانی رف بچتوبزنه....منکه اومدم خونه دیدم صدای خواهرشوهرم میاد میخاستی اینجوری بگی وفلان کنی میخاستی بهش بگی هم بچه توراس میگه دیگه حق نداری بابچه هاش بازی کنی اصلا راس ندین...الان حق بامن بودا ولی دیگه رفتن توقیافه. میدونی چی میگم جوری رفتار میکنن بعدش ک فک میکنی مقصری
