مادرش و رستم و بقیه متوجه ارتباط فرهان با ملکه میشن
رستم میگه برای ملکه شوهر پیدا میکنم
اما ملکه دلش با فرهان بود
فرهان هم میگه من با ملکه ازدواج میکنم ولی شرط داره ملکه هرگز بچه دار نشه
و خودش برود برام خواستگاری.
ملکه قبول میکنه
بعد چند وقت میرن خواستگاری رودابه دخترخاله فرهان.
البته در این بین کلی تحقیر میشه
و اتفاقات جزیی.
راستی رستم مادر ملکه رو میکشه
ولی ملکه نمیتونست چیزی بگه
منتظر انتقام گرفتن هست