الان بغض کردم اشکم داره میریزه من خیلی زجر کشیدم
مثلا جاریم حامله بود پدر شوهرم فوت شد بعد جاریم داشت چای میداد شوهرش اومد حلو در باصدای بلند توی اون جمع داد زد خطاب به من گفت فلانی چراتو نشستی زن من با این وضعش چای بریزه در صورتی که خدا شاهده ۷ یا ۸نفر دیگه بودن که میتونست به اونا بگه بعد همین جاریم حامله بود همه خانه مادر شوهرم بودیم برادر شوهرم داشت براش لقمه میگرفت من چای میخوردم به شوهرم گفتم قندون بده جلو همه بهم گفت عقده داری عقده ایی 😔😔😔