سلام
خلاصه میگم دوستان
من بچه نمیخواستم قبل از ازدواج ب همسرم گفتم ایشون ناراحت شد زمان خواست فکر کنه اما قبول کرد
الان که چند سال میگذره هوس بچه کرده منم نمیخوام خیلییییی راه ها رفتیم منم گفتم میرم خونه پدرم ک ایشون نذاشت من موندم خونه ایشون رفتن از خونه نزدیک دوماه هست ک من تصمیمم عوض بشه که نشده
گیر کردم مشاور میگه من نظرمو عوض کنم ک غیرمنطقیه چون اولش گفتم نمیخوام
اگر این مشکل شما یا عزیزاتون بود خدای نکرده چیکار میکردید؟
بچه دار شد
من چون توشرایط نیستم نمیدونم
بنظرم مشاورتو خوب انتخاب نکردی
مشاورا هیچوقت بهت نمیگن چیکار کن فقط راهنماییت میکنن تا خودت انتخاب کنی
حق با شماست چون همون اول گفتی
علت بچه نخواستنت چیه
عزیزم چرا بچه نمیخوای؟ ترس‌هایی گفتی ترس وسواس گونه هست، همه مادر ها یه روزی این ترسها به سراغشان اومده اما نه اون طور که متوقفشون کنه ، چند سالته؟
چی بگم
نمیترسی تو پیری که خانوادتم نیستن تنها بمونی
حق داری
منم اصلا دوست ندارم بچه داشته باشم و درکت میکنم
حق با تو هم هست چون از اول گفته بودی
بنظر من به زمان بسپر ببین چی میشه. نباید بزور بچه دار بشی وقتی تمایل نداری
من ۲۶سالمه
همین حرفارو مشاورم
پدرم مادرم خالم دوست اشنا فامیل همهههه میگن بازم نمیدونم این چیه مثل خوره افتاده ب جونم ولم نمیکنه حتی ب قیمت از دست دادن زندگی ک خیلی براش تلاش کردم
من عاشق همسرمم اما ترجیح میدم ازش بگذره اما مادر نشم
ب طلسم اعتقاد ندارم وگرنه میگفتم طلسم شدم
