(طولانیه ولی بخونید اگه این مشکل رو دارید)
افسردگی خیلی شدیدی رو تجربه کردم پارسال همین موقع ها بود تقریبا که شروع شد و شش ماه به طرز کشنده ای درگیرش بودم احساس میکردم دنیا تموم شده به یکساعت دیگه خودمم امید نداشتم بااینکه نه مریض بودم نه مشکلی داشتم..اصلا حالم خوب نبود همه چیز برام بطرز عجیبی پوچ شده بود هیییچ عشقی نداشتم نسبت به خانواده،همسرم و بچه م،خونه زندگیم(چیزایی که قبلا براشون جون میدادم)،هیچی آرومم نمیکرد حتی یاد خدا و ..همش تو مغزم یکی باهام حرف میزد که تو تنهایی،میمیری،اتفاقای خیلی ناجوری قراره بیوفته،خیلی ضعیفی…همه عذاب میکشیدن منی که تا اونموقع از هرکسی شادتر بودم بی دلیل افسرده شده بودم به بدترین شکل..هرکاااری که بگید کردن برام روانپزشکای خوب،داروهای قوی،دعا،نذر و نیاز…نشد که نشد تا اینکه یه روز از ذهنم خودمو کشیدم بیرون و تصمیم گرفتم خودمو نجات بدم حتی اگه قراره یک روز دیگه زنده باشم اون یک روز رو خوب زندگی میکنم این جمله ای بود که به خودم گفتم… با خودم این قرار رو گزاشتم که بهترین باشم..از اونروز ده ماه و یه هفته میگذره و من عالی بودم تو این مدت در حق خودم،
هنوز نمردم،اتفاق بدی نیوفتاده،قوی بودم..میخام بگم افسردگی اینطوریه که فکراتون واقعی نیست و تنها نجات دهنده تون توی آینه ست نه تو مطب و جاهای دیگه..به خدای درونتون رجوع کنید و عمرتون رو خوب بگذرونید حالا که فرصت زندگی بهتون داده شده هرچند پوچ اما لذت ببرید و قدردان باشید..اینم بگم حس بعد از غلبه بر افسردگی یه چیز بی نظیریه با اراده قوی به خودتون هدیه بدید این حس رو...امیدوارم کمک کرده باشم ❤️