بچه ها دلم خیلی خیلی گرفته نمیدونم چیکار کنم
سه روزه باشوهرم دعوام شده
فهمیدم خیلی پنهان کاری میکنه
هرچی هم مادرش بگه همون کارو میکنه
مادرش یه روز بهم گفت اگه بچه نیاری پسرم زنش میدم حالا بچش اه نداره با ناله سودا کنه
البته انگار فقط برا من نداره
برا بقیه داره
الان از اول خرداد خواهرش ب بهانه امتحانات اومده خونه ما ک اینجا ب مدرسه نزدیک تره و این حرفا خونه شلوغه اینجا درس میخونم
الان از وقتی دعوامون شده نیومده اصلا نپرسیده دلیل این ناراحتی تو چیه ک چی جلو خواهرم نمیخوام حرف بزنیم ک میره ب باباش میگه باباش ناراحت نشه
خیلی دلم گرفته خیلی
بچه ها بخدا فقط محض درد دل تاپیک زدم لطفا تروخدا هزار تا حرف بارم نکنید یا چیزی نگین دلم بشکنه
فقط یه چیزی میپرسم امشب دیگه خسته شدم اومدم تو اتاق جدا خوابیدم بنظرتون کار درستی کرده
اصلا براش مهم نیس من کنارش باشم یا نه تازه خواهرشم تو اتاق ما میخوابونه ک یوقت نترسه تنهایی
منم جامو عوض کردم
زنگ زدم فردا داییم بیاد باهاش حرف بزنه من ک واقعا نمیتونم با این همه پنهون کاری تحمل کنم فقط طلاق میخوام فقط طلاق