ازبس جیغو فریاد میزد برادرم راضی شد هرچی هست ببره تمام وسایل وطلاها وپولای نقدوتوافقی جدا شدن
همسایه هااز دستش امان نداشتن
الهی خیر نبینه خداخودش میدید برادرم هیچ تقصیری نداشت حتا به بچشم رحم نکرد
اون تعهد زندگی متعهلی نداشت فقط اومده بود خودشو ببنده بره وخوبم به خواستش رسید