شوهرم هر بهانه ای میاره که سر کار نره

معذرت میخوام ولی از کجا میدونه باباش کی میمیره که منتظر ارث باباشه؟!

دیدی گفتم عزیزم!!!

درسته خانوادش باهاتون بی تفاوت رفتار میکنن امت بخوای نخوای پسرشونو ک دور نمیندازن! 

تو فکرش نباش ...

شوهرت اشتباه میکنه اگ سعی کنه خودشم با تلاش خودش ی چیزی ب دست بیاره خوبه. اما اینکه منتظر ارث کلون باباش باشه سخته چون معلوم نیس کی باباش نگا بش بندازه شاید الان شاید ۱۵سال دبگه 

پدر و مادر همسرتو میگم

اونا پسرشون تحریم کردن که سختی بکشه بره بگه از ازدواجم پشیمونم هرچی شما بگید

چاره چیه من چند ساله خرج خودمو درمیارم هیچ همه پس اندازمو واسه خونه ماشین دادم ، هروقتم میگم کار بهتر میگه کو میگم برو دنبالش ولی به کی میگی 

من ۵ سال بچه نیاوردم همش منتظر بودم یا جدا شم یا اوضاع بهتر بشه بعد گفتم جدا بشم که چی تو این مملکت بی فرهنگ برم ور دل ننه بابای پیر که حوصله شونو ندارم دیگه موندم سر زندگیم الانم بخودم میگم فرض میکنم نیس یا مثلا دوتا دوست هم خونه هستیم

نه عزیزم ، درکت میکنم مشکل اینجاست یه نفر نبود اون زمان بی عقلی مون درست درمون راهنمایی مون کنه 

من یه دخترعمه دارم بهترین ازدواج رو کرد خواهرش مدام بهش میگفت با مردی عروسی کن که خودش همه چی داره با زحمت خودش خریده ، همش یادش میدادن من احمق با چه خیالی زن یه پسر بیکار بی پول شدم تازه دوسال با مادرش یه ساختمون بودم  نگم برات آخرش با پول طلاهام و زحمت کارم خودم یه خونه کوووچیک خریدم بلند شدم 

حالا شوهر من از اونور بوم افتاده بزور بايد  يه جمعه نگهش دارم

آره مقصر مادران، بایددوست و رفیق میشدن خونه رو امن میکردن که ما فرار نکنیم از دستشون به فکر شوهر کردن باشیم ، مگه دختر بیست ساله عقل داره که بدونه به وعده ها اعتماد نکنه شوهر منم کلی ازین حرفا زد مادرشم کلی وعده بیشتر ، همش بادهوا .....

به زنایی که شوهرشون کارمند رسمیه یا شغل خوب داره همیشه حسودیم میشه ... یه شغل چیه که از ما دریِغ شده خدایا