با اینکه میدونم مهم نیست ولی جلوی گریه مو نمیتونم بگیرم
دست خودم نیس
آرام من بمان کنارم بمان بنگر مرا که میدهم بی جان _ هر جا روم تو سایه ای از منی تو غم گسارم تو دنیای منی_ دریای من ز موج گیسوی تو روانه ام سوی تو تمام من تو_ ای ماهم به چشم من نگاهی تا باران به جان من ببارد_ میخواهم نفس که در هوایت نایی بر نوای من بیارد_چشمان تو چشمه امید است بر حال خراب ناامیدم_ آوازت غزل ترین کلام است من با تو به آسمان رسیدم_آغوش تو پناه طوفان من جان میدهد به جان تو جان من _ چشمان من کنار دنیای تو فقط تماشای تو تو آرزو تو....
اما وقتی ی سری جاها بم حرف میزنن ناراحت بشم بغضم میگیره قبلن گریه میکردم اما الان سریع خودمو جم میکنم
به نظرات تفکر و عقاید هم دیگه احترام بزاریم ویاد بگیریم باادم های متفاوت زندگی کنیم و از هم دیگه چیز های جدیدی یاد بگیریم و همدیگه رو با هر عقیده ای بپذیریم