بی شعور وسط مهمونی جلوی چهار تا بزرگ تر برگشته میگه شب زودتر می خوابیدید که اینجوری نشه ( منظورش بچه هام بود )
دوتا بچه دارم که یکیشون دو سالشه و تازه بیماریش خوب شده بود ولی هنوز بهونه گیر بود سر شام خیلی بهونه گرفت و نتونستم چیزی بخورم گله و شکایتی هم نکردم
پسر خالمم ده ساله ازدواج کرده بچه نیاورده من و خانواده امم اخلاقمون اونجوری نیست که به کسی کاری داشته باشیم و یامثلا بگیم چرا بچه ندارید و این صحبت های مزخرف ولی اینایی که بچه ندارن تو فامیل مادریم که کم هم نیستن خیلی متلک می ندازن
منم اهل جواب دادن نیستم