من یه مشکلی دارم ک حل نمیشه یه جورایی
دیگه ناامیدم و داغون از اینده، ی شب پدر بزرگم ب خوابم اومد و بهم گفت یه کاریو باید انجام بدم و حتی من بایه اغایی تو مراحل اشنایی بودیم اونموقع اومد گفت نمیشه اینی ک اخر اومده( بیدار ک شدم دونستم همونه ک دارم باهاش اشنا میشم) بااون اغا بعد چن جلسه ک اومدن خونه بهم خورد واقعا هرچن من خوابمو چن ماه قبلش دیدم
دوستان تا حالا کسی همچین چیزی پیش اومده براش ک باانجامش ب نتیجه برسه؟
بیاد برام بگید لطفا