دیدم مادر جاریم و جاریم خیلیییییی اذیتم کردن گریه کردم گفت انشالله حسرت دیدن مادرت ل دلت بمونه درست بعداز 40روز برای همیشه بخاطر ی اتفاق از مادرش جدا شد و خس ت دیدن مادرش ب دلش موند همیشه چشمش گریون دلش پرازغم
مادر حاریمم هم زندگیش از دست رفت آواره شد و از طرف همه طرد شد چون واقعااااا با طلسم زندگیمو از هم پاشیدن بزور باطل کردم الآنم هرروز صدای خنده و شادی من حاریمو عذاب میده
البته منتظرم ک شوهر جاریمم هم تاوان بده چون ب تحریم زنش خیلییییی اشکمو درآورده