خدایا برای خودت مینویسم الان که از گریه پرم چون نمیدونم چجوری باهات حرف بزنم به سبک خودم دوست داشتم اینجا بنویسم
نمیدونم اصلا هستی اصلا میبینی
خودت میدونی توی زندگیم توی روابطم همیشه سعی کردم ادم وفاداری باشم صادق باشم درست باشم هیچوقت دنبال بازی دادن و سواستفاده کردن از کسی نبودم
ولی هیچوقت درست پیش نرفت
ینی توی این دنیای به این بزرگی یه نفر نبود که منو واقعا دوست داشته باشه؟ که من براش مهم باشم؟ حالمون کنار هم خوب باشه؟ میدونم الان میگی یه نفر بود خودت خرابش کردی خودت گذاشتیش کنار، اما قبول کن کنار اون واقعا شاد نبودم واقعا حالم خوب نبود و دوستش نداشتم اونم همبنطور اگه همه چیز خوب بود خراب نمیشد
پس جواب خوبی چرا خوبی نشد؟
واقعا جواب من اینه که تنها باشم و با حسرت زندگی این و اونو ببینم؟
خسته شدم واقعا
دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه تو هیچ رابطه ای حس خوب ندارم
دوست دارم بمیرم.
واقعا دوست دارم بمیرم.