2777
2789

سلام من نیلوفرم ۲۱ سالمه و دانشجوی فرهنگیانم یه برادر دارم که نظامی هستن و با دختردایی مادرم ازدواج کردن

زنداداشم یه برادر دارن که به واسطه ی شغلش و ادبش خیلی مورد توجه هست

از بچگی میگفتن که نیلوفر و علی(اسم مستعار)باهم ازدواج کنن منم یه جورایی خیلی دوسش داشتم تو مهمونی هایی هم اون میومد متوجه نگاهش و رفتارخوبش میشدم

تا اینکه پارسال تابستون بعد فوت یکی از اشناها یه شماره ناشناس بهم پیام داد بعد چند دقیقه خودشو معرفی کرد منم چون دوسش داشتم خیلی خوشحال شدم گفت دوست دارم و خیلی زیبایی از همه ی فامیلا قشنگ تری از بچگی دوست داشتم

ولی قبلا از زنداداشم دزدکی شنیدم یه مشکل داره میرفت روانشناس ولی نمیدونستم چیه تا اینکه چند ماه بعد رابطه فهمیدم این خیلی مسائل جنسی براش مهم و کنترلش اصلا دست خودش نیست 

این موضوعو که فهمیدم کم کم رابطمو باهاش کم کردم و تمام

اون پیام میداد من سرد جواب میدادم بدون اینکه از دلیل ناراحتیم چیزی بگم

تا عید دیدمش بدون هیچ دلخوری باهام حرف میزد ولی تا زنداداشم میرفت اشپزخونه سعی میکرد منو ببوسه

اونشب فهمیدم با یکی رابطه داره

منم حسودیم شد گفتم بیا با هم رابطه داشته باشیم اول گفت باشه بعد گفت اون بار که یهو رفتی خیلی بهم بدی کردی بعد گفت دوست دارم تورو برا زندگی همیشه میخوام دلم نمیخواد با هم حرف بزنیم که باعث دشمنی بشه و فامیلا از هم دور شن و دیگه نشه بهت برسم

بعد از اون رفتم محل کارش جلو همه کلی ازم استقبال کرد بهم نگاه میکرد و میدونم دوسم داره ولی بلاتکلیف موندم چون اون هنوز نمیتونه بیاد خواستگاری شرایطش رو میدونم اونم بهم گفت صبر کن تا چندسال ولی دیگه چت نمیکنم با هم مگه در مواقع ضروری وقتیم حرف میزنه کلی با احترام صحبت میکنه

دیروز رفتم محل کارش خیلی خودم و مادرمو تحویل گرفت 

شب پیام داد اینارو گفت

سلام من مادر فرانکیم یه بوقلمون دارم خیلی طولانی نوشتی فقط میتونم بگم رابطه سمی تموم کن

🧚🏻‍♀️🪸🪷🪺🧞‍♂️🧘🏼‍♀️🌱👄💄👰‍♀️👠💍🦄🦋🪼🐳🪽🪴🐚🍒🍑🥝🍟🍕🍰🎂🍫🥜🎨🏝️🧸🩵🇱🇷

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اینم چت امشب

امشب پیام داد این حرفامونه

اون:روزت میارک عزیزم

من:سلام ... خوبی چه خبر
میخواستم بهت پیام بدم اتفاقا
امروز خیلی زحمت افتادی ببخشید

اون:قربونت عزیزم کاری نکردم

من:یه چیزی بپرسم

اون:جانم

من:خب تو از من دلخوری چیزی نداری؟

اون:نه بخدا عزیزم این چه حرفیه دیوونه ای  تو

من:کی وقت داری باهات صحبت کنم در حد ده دقیقه

اون:فردا شب الان قرص خوردم که بخوابم ببخشید عزیزم شبت بخیر

من میخوام واقعا بفهمم دوسم داره یا نه 

اصلا براش صبر کنم یا نه


می گی با کسی تو رابطه ست که 

خودت دوست داری شدی حیاط خلوت یکی که شاید تو مسائل شخصیش کلی مشکل داشته باشه؟ 

به نظرم زندگیت و بکن و جوونیت و حروم نکن 

بعدشم ازدواج با فامیل چیزی جز دردسر نیست 

من پرینازم..همون که شما رو دوست داره ❤️

گیسو کمند چرا میخوای بزور مارو مجبور کتی که بگیم فلانی دوست داره و ازرو هوس نیس .....چرا نیخوای ما بگیم بپاش بمون پا بده ..بغلش باش عب نداره میخواد بگیرتت

متاسفم ..خیلی که انقدر ارزش خودتو میاری پایین ..

اونم بخاطر ی آدم لاشی هدس باز ک قصدش فقط تجاوز ب شماست ..

من دیروزم گفتم بت ولی انگاری اصرار داری ک دوست داره


کاش میشد آرزو منم برآورده میشد 🥲

چرا من انقدر منحرفم🤪🤪🤪 

بهش گفتی بیا با هم رابطه داشته باشیم؟😬

بعد اون گفت باشه ، بعد نظرش تغییر کرد گفت دلم نمیخواد رابطه فامیلی بهم بخوره بهتره زنش بشی؟؟؟

چرا رفتارهای شما دو تا برعکسه؟ 😁

دوستانه و ساده میگم که"احتیاط شرط عقل هست"

حتی اگه پیش همه علاقشو ثابت کنه، بازهم تو صفر تا صدتو نزار براش و علاقه و وابستگیم کنترل کن(سخته ولی شدنیه) 

بعدشم تو میگی ایشون کنترلی رو نیاز جن.سیش نداره،چه تضمینی هست تا روزی شرایطش اوکی بشه برای خاستگاری و نامزدی ازتون درخواست نکنه که نیازشون رو به نحوی برطرف کنی؟! 


پسرای الان کلی از این حرفها میزنند، تو خوب بشناسش، بسنجش

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز