سلام چون زیاد تاپیک نمیزنم یه خلاصه ی ای از زندگیم میگم در جریان قرار بگیرید.من ۲۴ سالم شوهرم ۳۴ ما چهار ساله که عقد کردیم.اوایل خیلی عاشقش بودم الان دیگه اخلاقاش به چشمم اومد فکرنمیکنم باهاش خوشبخت بشم..اخلاق اینجوریه که خیلی حساسه و دقیق روی همه چی توی این ۴ سال همش بحثمون سر جهیزیه این بود که فلان چیز و بخر بهترین و بزرگ ترین و توقع داره همش بخرم پدرم تا اونجایی که توانش هست همه چی گرفته.امروز صبح رفتیم مبل سفارش دادیم با تخت خواب و میز ارایش باهم شد ۶۰ میلیون ...من و شوهرم یک ماه پیش رفتیم بهنمیر کلی مبل دیدیم چون حساس بود خودش یه مبل انتخاب کرد میگه حتما باید همین مبل و بگیرین به مادرم زنگ زد صبح گفتش اون مبل که من انتخاب کردم....من اصلا از مبلی که انتخاب کرد خوشم نیومد و مبلی که این انتخاب کرد ۶۲ میلیون قیپتشم بالاست بابام هم در این حد نداره ...بهش گفتم امروز رفتم مبل سفارش دادم بدجوری عصبانی شد گفت چرا سفارش دادی من زنگ میزنم به مادرت بهش میگم که من مبل نمیخوام توی خونه ی من نیارین گفتم تو بیجا میکنی به مادرم زنگ بزنی اینو بگی گفتش میام دهنتون و جر میدم!
بعدش من زنگ زدم به پدرش گفتم همه چیو پدرش گفت نه من باهاش صحبت میکنم.بعد به مادرم پیام داد و کلی چیز گفت.اعصابم خیلی بهم ریخته ازین شری که درست کرد...دیروز تمام جهیزه و بردیم توی خونش چیدیم....دودل هستم میخوام بهشون بگم عروسی کنسله بشه طلاق بگیریم