شوهرم یه حرفی رو که خیلم مهم نبود ولی قرار بود بین خودمون بمونه رو رفته به پدر و مادر شوهرم گفته الان اونا اومدن میگن از همسایه ها اینا شنیدن درحالی که اون حرفو هیچکس جز ما نمیدونست منم به اونا چیزی نگفتم الان به همسرم چه واکنشی نشون بدم بیشتر به خاطر حرف اونا نارحتم که منو خر فرض کردن
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
فقط بگو مگه قرار نبود بین خودمون بمونه؟؟اگه انکار کرد یا توضیح داد،بگو ادامه نده حوصله هیچ بحثی رو ندارم،سعی میکنم حرفام رو تودلم نگهدارم،یا به کسی بگم که دیگه نگران شتچنیدنش از همسایه ها تباشم
کشش نده فقط یه جوری وانمود کن که بفهمه کارش اشتباهه
این ادم نمیشه دهنم پر خون باشه جلوش تف نمکنم الانم دیونم
من نشستم باهاش حرف زدم گفتم تو شوخر منی من حز تو کیو دارم ک حرف دلمو راضمو بهش بگم تو هم بخوای ب بقیت بگی ک دیگهونمستونم بهت اعتماد داشته باشم و..... البته اینارو بعد قهر گفتم