دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از (آهَز )آیینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم ، موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
در قنوتم زخدا عقل طلب می کردم
عشق امّا خبر از گوشه ی محراب گرفت
نتوانست فراموش کند مستی را
هر که از دست تو یک قطره میِ ناب گرفت
کِی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!
لطفا پست نذارید ممنون🙏