منم عین تو این مشکلات رو داشتم و هنوزم دارم اما سعی کن بیشتر بری تو تنهایی خودت و سعی کن تو یه جایی که تنها هستی یا سعی کن چند شب پشت سر هم بیدار بمونی و بشینی یه گوشه بدون هیچ تکنولوژی و گوشی و سعی کنی خودت رو مشغول کنی الان میگم برای چی
عزیزم نذار کسی اذیتت کنه خودت از خودت همایت کن مگه حتماً یکی باید کمکت کنه تو این زمونه مادر آدمم دردشو نمیفهمه به خودت متکی باش آدم تنها دنیا میاد تنها هم میمیره
تموم تلاشت رو بکن حوصله ات سر نره نقاشی بکش یا کتاب های داستان بچگونه بخون اصلا یا با قالی فرش بازی کن. سعی کن کاملا تنها باشی. یواش یواش تو دوران تنهایی یه علاقه های پیدا میکنی و مشغولشون میشی و میتونی تو تنهایی خودت،خودتو سرگرم کنی. یواش یواش دیگه از اینکه تو تنهایی خودت داری لذت میبری ترس از مردم تو وجودت کمتر میشه و همش تو هر شرایطی درگیر آدما نیستی و همش فکر نمیکنی بهشون. چرا؟ چون تو اوج تنها بودنت خودت رو مشغول وسرگرم کردی.
بزار برات مثال بزنم من الان خودم پشت کنکوریم و دورانی که چند ماه پیش کتابخانه میرفتم اونجا دخترا خیلی تیکه بهم مینداختن سر هر چیزی. منم جوابشون رو نمیدادم و خودخوری میکردم تا شب. بخدا قسم موقع درس خوندن همش تو فکر حرفاشون بودم. بعد از ظهر ها اینقدری فکرم منفی شده بود که بغض میگرفت منو و تا خود شب گریه میکردم با تو مهمونی ها مسخرم میکردن وای بخدا ترکیبی از نفرت و غم تو دلم جا میشد و در عین حال عصبی میشدم ولی میریختم تو خودم.